English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9131 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
long and short stitch کوکه ای کوتاه بلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lop sided U کوتاه و بلند
Short medium and long wave موج کوتاه ومتوسط و بلند
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
mismatch U دفاع بازیگر کوتاه قد در برابرحریف بلند
trochaic U مرکب از دو هجا که یکی بلند و دومی کوتاه باشد
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
trochee U وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
landing net U تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
dactyl U کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
stop and go U پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
iamb U یک هجای کوتاه و یک هجای بلند
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
tall U بلند
eton collan U بلند
tall U قد بلند
tallest U بلند
willowy U بلند
highs U بلند
skyscraper U بلند
skyscrapers U بلند
highest U بلند
long U بلند
loftily U بلند
longed U بلند
longs U بلند
upland U بلند
longest U بلند
high grown U بلند قد
long- U بلند
highfalutin U بلند
forte U بلند
high (1 9 to 36) U بلند
fortes U بلند
loudspeaker U بلند گو
grandiose U بلند
eminent U بلند
uplands U بلند
high U بلند
taller U بلند
amplifier U بلند گو
longer U بلند
amplifiers U بلند گو
towering U بلند
pointer U خط کش بلند
pointers U خط کش بلند
rumbustious U بلند
vociferous U بلند
talll U قد بلند
soaring U بلند
mouth filling U بلند
talll U بلند
megaphone U بلند گو
legged U پا بلند
megaphones U بلند گو
lengthwise U بلند
aloud U بلند
loudly U بلند
tallest U قد بلند
loud speaker U بلند گو
taller U قد بلند
shorter U کوتاه
synoptic U کوتاه
shortest U کوتاه
dumpy U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
stunts U کوتاه
stunt U کوتاه
dwarfish U کوتاه
pigmy U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
little U کوتاه
scut U دم کوتاه
stunting U کوتاه
concise U کوتاه
short U کوتاه
of short duration U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
stocky U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
curtal U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
stockier U کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
pygmies U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
puny U قد کوتاه
low U کوتاه
stockiest U کوتاه
bas relif U کوتاه
miniatures U کوتاه
miniature U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
down U کوتاه
succinct U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
pigmies U کوتاه
lofty U بلند بزرگ
Catholics U بلند نظر
shandies U بلند رویایی
outdoor antenna U انتن بلند
mitts U دستکش بلند
mitt U دستکش بلند
oxlip U پامچال بلند
plyanthus U پامچال بلند
heists U بلند کردن
shandy U بلند رویایی
exalted U بلند مرتبه
loudmouthed U بلند اواز
loudish U اندکی بلند
loudish U کمی بلند
louden U بلند شدن
hoists U بلند کردن
long thrust U سخمه بلند
long term U بلند مدت
magnaimous U بلند نطر
gauntlet U دستکش بلند
heist U بلند کردن
bigmouthed U صدا بلند
blast furnace coke U کک کوره بلند
boisterous laughter U خنده بلند
moppy U کلفت بلند
gaff U خنده بلند
slender U بلند وباریک
long splice U پیوند بلند
Catholic U بلند نظر
lofty U بلند پایه
liberals U نظر بلند
lifting U بلند کردن
quick time U سر قدم بلند
lifts U بلند کردن
loud U باصدای بلند
lifted U بلند کردن
liberal U نظر بلند
slab sided U بلند ولاغر
rough U پست و بلند
roughest U پست و بلند
knee-high U بلند تا سر زانو
riser U بلند شونده
lift U بلند کردن
gauntlets U دستکش بلند
loud U بلند اوا
louder U باصدای بلند
magnanimity U بلند همتی
row de dow U صدای بلند
raised kerb U لبه بلند
raised kerb U جدول بلند
alp U قله بلند
aquacade U فوارهء بلند
prolong blast U سوت بلند
banquette U زمین بلند
anchor at short stay U لنگر بلند
alto relievo U برجسته بلند
louder U بلند اوا
loudest U باصدای بلند
loudest U بلند اوا
famous U بلند اوازه
alp U کوه بلند
shandygaff U بلند رویایی
heaved U بلند کردن
heave U بلند کردن
slam bang U با سر وصدای بلند
high pass U پاس بلند
arising U بلند شدن
high flying U بلند خیال
high flying U بلند پرواز
high crowned U نوک بلند
hessian boot U چکمه بلند
exalt U بلند کردن
exalting U بلند کردن
exalts U بلند کردن
ascend U بلند شدن
surged U موج بلند
arises U بلند شدن
high hurle U مانع بلند
uplands U زمین بلند
high hat U کلاه بلند
upland U زمین بلند
sonorous U قلنبه بلند
high grown U بلند بالا
surges U موج بلند
Recent search history Forum search
1وقتي بلند حرف مي زني
1Soar
1معني short earlobe
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com